غیبت>علت غیبت>14- علت غیبت و جهل به آن
امامت و غیبت از دیدگاه علم کلام، علم الهدی سید شریف مرتضی
اما سخن از چرایى غیبت و علت آن و وجهى که غیبت را به وسیله ی آن مى توان نیکو شمرد، بعد از بیان اصولى که ذکر شد روشن مى باشد.
زیرا هنگامى که به آن روشى که دو اصلِ عقلى مذکور به آن انجامیدند، دانستیم که همانا امام در این عصر فقط حضرت حجة بن الحسن(علیه السلام) است و نه جز او. و نیز دانستیم که غایب از دید مردم است و نمى توانیم او را با چشم ببینیم.
مى توانیم نتیجه بگیریم که او _ با فرض عصمت و با در نظر گرفتن این که تکلیف امامت و رهبرى در او متعیّن گردیده و بر عهده ی او واجب گردیده است _ غایب نشده است مگر بخاطر علتى که اقتضاى چنین غیبتى را داشته و مصلحتى که انگیزه ی این پنهان بودن را ایجاد کرده و ضرورتى که او را به این گونه نهان زیستى وادار کرده است. (اگرچه این وجه و علت براى ما به شکل مشخص و جزئى و با تفصیلات آن معلوم نباشد) زیرا این گونه تشخیص و تجزیه و تفصیل، چیزى نیست که علم و آگاهى قطعى به آن لازم باشد.
سخن درباره ی غیبت و وجه مشخص و علت تفصیلى آن از حیث امکان و عدم امکان یا لزوم و عدم لزوم، مانند آگاهى یافتن به مراد و منظور خداوند تعالى از آیات متشابه در قرآن کریم است که ظاهر آنها به خلاف چیزى است که عقل درک مى کند. مثلآ از ظاهر آنها جبر یا تشبیه و غیر آن فهمیده مى شود که مخالف با نتایج عقلى علم کلام است.
پس همچنان که ما و مخالفین ما علم قطعى و آگاهى تفصیلى به وجوه این آیات و تأویل و توجیه آنها را لازم نمى دانیم، همه ی ما قائل هستیم به این که: وقتى ما به حکیم بودن خداوند تعالى علم داریم و مى دانیم که ممکن نیست به خلاف آن صفات و ویژگی هایى که دارد خبرى بدهد; بطور کلى درک مى کنیم که براى همه ی این آیات، وجوه صحیح و تأویلات درستى بر خلاف ظاهرشان وجود دارد که مطابقت با نتایج دلایل عقلى دارد. اگرچه ما به شکل تفصیلى نتوانیم به آن وجوه و تأویلات، علم پیدا کنیم. زیرا نیازى به آن نداریم و همین مقدار که علم اجمالى داریم و می دانیم که مراد از این آیات خلاف معناى ظاهرى آنهاست و هر کدام تأویل و وجهى مطابق با عقل دارد براى ما کفایت مى کند.
به همین ترتیب مى توان گفت که ما علم دقیق و تفصیلى به علت غیبت و وجه عدم ظهور حضرت را لازم نداریم و چنین علمى برایمان ضرورت ندارد. بلکه همان علم اجمالى که ذکر شد در این مورد کفایت مى کند. حال اگر خود را به زحمت انداختیم و علیرغم عدم لزومش در آن تحقیق و تدقیق کرده و وجوهى را ذکر کردیم، از فضلِ ما محسوب مى گردد.
چنان که اگر در باب ذکر وجوه آیات متشابه و اهدافى که در آن هست، به گونه متعیّن و مشخّص بحث کردیم، نوعى فضل و زیادت، از جماعتِ تحقیق کننده ی ما بشمار مى آید.
پاورقی وجود ندارد
نوشته شده توسط سید حسین در پنج شنبه 86/3/10 و ساعت 7:40 عصر |
نظرات دیگران()